مقدمه
عضلات اسکلتی به خاطر توده و پتانسیل منحصر به فرد خود در افزایش میزان سوخت و ساز، بزرگترین «اندام سوخت و سازی» انسان محسوب میشوند. انرژی مصرفی در خلال تمرین به طور محسوسی در عضلات بزرگ بدن و در افرادی که به طور منظم درگیر فعالیتهای جسمانی هستند و نیاز به انرژی بیشتری دارند، افزایش مییابد. نیازهای انرژی با مصرف مواد غذایی به ویژه مواد قندی بر طرف میشود به طوری که ممکن است در سهم نسبی مواد غذایی درشت در انرژی ورودی تغییراتی ایجاد شود. این امر ممکن است به رژیم غذایی سالمی منجر شود، اما باید اضافه کرد که نحوة استفاده از چربی و قند نیز باید اصلاح شود. با رعایت این موارد خطر افزایش بیماریهای مزمن به ویژه بیماریهای قلبی- عروقی مانند تصلب شرائین و دیابت نوع دوم و احتمالاً برخی از انواع سرطانها کاهش مییابد.
انرژی مصرفی میزان انرژی مصرفی در افرادی که دچار حملههای قلبی منجر به مرگ شده بودند در مقایسه با کسانی که پس از حمله زنده مانده بودند کمتر میباشد و این باور وجود دارد که افزایش خطر بیماریهای کرونر قلب با اضافه وزن، چاقی و پیامدهای زیانآور اختلالات سوخت و سازی رابطه دارد.
یک توضیح این است که افرادی که مصرف انرژی زیادتری دارند از لحاظ جسمانی فعالترند و تمرینها و فعالیتهای جسمانی آنها را در مقابل بیماریهای کرونر قلب در مقایسه با افرادی عادی و کم تحرک حفاظت میکند. بنابراین انتقال از وضعیت عادی به وضعیت فعال، با انرژی مصرفی بیشتر رابطه دارد و کاربردهای مهمی در انتقال، ذخیره و استفاده از مکانیسمهای سوخت و سازی بدن دارد. کلیه این موارد در افراد تمرین کرده تغییر میکند، به طوری که انجام تمرین و فعالیتهای جسمانی خطر ابتلا به برخی از بیماریهای موسوم به اختلالات سوخت و سازی قلبی- عروقی را کمتر میکند. انرژی مصرفی بیشتر ممکن است با کنترل وزن نیز رابطه داشته باشد، زیرا در این حالت مقدار غذایی مصرفی با انرژی مصرف شده در اثر تمرینهای ورزشی برابر میشوند.
انجام تمرینهای منظم ورزشی علاوه بر طولانی کردن عمر، افراد را در برابر مرگهای زودرس حفاظت میکند و تقریباً به طور متوسط دو سال بر طول عمر مردان میافزاید به علاوه، گزارشهای اخیر نشان میدهد که میزان مرگ و میر در زنان فعال جسمانی پائینتر از زنان غیرفعال است. شواهد هم چنین نشان میدهد افرادی که به طور منظم ورزش میکنند، از زندگی کیفی بهتری برخوردارند و دوران پیری را سالمتر سپری میکنند و در مقایسه با افراد عادی از محدودیتهای عملکردی کمتری رنج میبرند.