علی شکرپور کارشناس ارشد تربیت بدنی
پرفشار خونی
در حدود 16 درصد از مردان و 14 درصد از زنان انگلیسی از بیماری پر فشار خون رنج میبرند (فشار سیستولی 159> میلی متر جیوه و یا فشار دیاستولی 94> میلی متر جیوه).بیماری پر فشار خونی مشکل سلامت عمومی است و حتی بالا رفتن کم تا متوسط فشار خون اساساً خطر پیشرفت بیماری کرونر قلب، سکته مغزی، نارسایی احتفانی قلب، و آنژین صدری را هم در مردان و هم در زنان افزایش میدهد.
شواهدی در دست است که نشان میدهد انجام سطوح بالایی از فعالیت جسمانی خطر پیشرفت بیماری پر فشار خونی را کاهش می دهد برای مثال، از 5500 نفر مردی که در تحقیق هار وارد شرکت کردند و در ابتدای تحقیق مبتلا به فشار خون نبودند در 14 درصد از آنها پس از گذشت 14 سال علایم بیماری پر فشار خونی مشاهده شد. هم زمان فعالیتهای ورزشی شدید فقط به کسانی که نسبت به قدشان اضافه وزن داشتند توصیه شد و مشاهده گردید که شانس ابتلا به بیماریهای قلبی- عروقی ذکر شده کاهش یافت. نتیجه گیری مشابهی نیز از تحقیق دنباله داری که در مورد شش هزار مرد و زن انجام گرفت و سطوح آمادگی جسمانی آنها در رابطه با بیماری پر فشار خونی بررسی شده به دست آمد.
این تحقیق در یک محدود یک تا 12 سال (با میانگین چهار سال) دنبال شد و یافته ها دلالت بر این امر دارند که شانس پیشرفت خطر بیماری پر فشار خونی در افرادی که کمتر آماده بودند (75 درصد نمونه ها)، 5/1 برابر کسانی بود که از آمادگی جسمانی بالایی (25 درصد نمونه ها) برخوردار بودند.
منطق و دلایلی که در حمایت از نقش پیشگیرانه تمرین در بیماری پر فشار خونی وجود دارد این است که در خلال انجام فعالیتهای ورزشی مویرگهای خونی در عضلات اسکلتی فعال گشاد شده و این امر مقاومت در برابر جریان خون را کاهش میدهد. این وضعیت در دوران استراحت نیز ادامه پیدا می کند و احتمالاً منجر به پائین آوردن فشار خون مزمن میشود.
این عمل را بیشتر به انجام فعالیتهای هوازی و استقامتی نسبت میدهند. این فرضیه که تمرین و فعالیت جسمانی فشار خون را کاهش میدهد به طور تجربی مورد آزمایش قرار گرفته است.
نتیجه گیریهای معتبر را میتوان فقط از تحقیقاتی استخراج کرد که در آنها گروه کنترل متشکل از کسانی که ورزش نمیکنند. وجود داشته باشد؛ زیرا به نظر میرسد که فشار خون با اندازهگیریهای تکراری و زمانی که آزمودنی به روش آن عادت کند، پایین میآید. نتایج به دست آمده از آزمونهای کنترل شده نشان میدهد که بر اثر فعالیتهای ورزشی به طور متوسط فشار سیستولی و دیاستولی سه میلی متر جیوه کاهش دیده میشود و مقدار این کاهش در افرادی که در مرز بیماری پر فشار خون هستند به ترتیب به شش و هفت میلی متر جیوه برای فشار سیستولی و دیاستولی و در افراد کاملاً مبتلا به بیماری پر فشار خونی به ترتیب به ده و هشت برای فشار سیستولی و دیاستولی میرسد
این نتایج براساس اندازه گیریهای فشار خون در حال استراحت در درمانگاه یا آزمایشگاه به دست آمده و کاهش مقادیر فشار سیستولی و دیاستولی در شرایط زندگی عادی از ثبات کمتری برخوردار بوده و اصولاً اندک تر است. تمرینات با شدت متوسط یعنی کمتر از 70 درصد اکسیژن مصرفی بیشینه موجب کاهش فشار خون سیستولی میشود و معمولا این کاهش 40 درصد بیشتر از موقعی است که از تمرینات با شدت بالاتر استفاده شود و شاید علت این است که در تمرینات با شدت پائین تر دستگاه عصبی سمپاتیک کمتر درگیر میشود.
پائین آمدن فشار خون بر اثر انجام فعالیتهای ورزشی احتمالاً خیلی سریع و شاید فقط بعد از یک هفته تمرین روی دهد. بنابراین اثرات کوتاه مدت در خلال دوره استراحتی بین جلسات تمرین اهمیت دارد. برای مثال، در بیماران غیر فعال، فشار خون برای مدت هشت تا 12 ساعت پس از یک جلسه تمرین کاهش مییابد به هر حال، برنامه های طولانی تر موجب کاهش بیشتری در فشار خون میشود و لذا پیشنهاد می شود که اثرات سازگاری به تمرینات ورزشی ممکن است اثرات کوتاه مدت را نیز به طور موثری افزایش دهد.
دینامیک گلوکز و انسولین
تقریبا دو درصد از مردم کشورهای غربی به بیماری قند مبتلا هستند متداولترین نوع بیماری قند موسوم به بیماری دیابت نوع دوم است که احتمال وقوع آن با افزایش سن بالا میرود وقوع این بیماری به خاطر این است که هورمون انسولین به طور موثری بر بافتهای هدفی مانند عضله، کبد و بافت چربی عمل نمیکند میزان ترشح انسولین توسط سلولهای بتای لوزالمعده بالاست و در نتیجه انسولین به مقدار کافی در پلاسما وجود دارد. اما عدم تحمل گلوکز به تدریج افزایش مییابد و قند خون به طور غیر عادی بالا می رود و مقدار قند ناشتای پلاسما و سطوح انسولین به طور موازی افزایش می یابند به طوری که مقدار پلاسمای ناشتا به حدود هفت تا هشت میلی مول در لیتر میرسد که در مقایسه با حالت طبیعی یعنی چهار تا پنج میلی مولف در لیتر بالاست.در این مرحله سلولهای بتا(
بیماریهای کلیوی و شبکیه چشم را افزایش میدهد.
خطر بیماری دیابت نوع دوم
نتایج مطالعات آینده نگر رابطه معکوسی را بین انرژی مصرفی فعالیتهای اوقات فراغت و خطر پیشرفت بیماری دیابت نوع دوم نشان میدهد
برای مثال، در بین دانشجویان مرد دانشگاه پنسیلوانیا نوع بیماری دیابت نوع دوم با مصرف هر پانصد کیلو کالری در هفته بر اثر فعالیتهای جسمانی شش درصد کاهش مییابد پزشکان مرد آمریکایی که تمرینات شدیدی را حداقل یک بار در هفته انجام می دادند در مقایسه با کسانی که فعالیت تمرینی کمتری داشتند 64 درصد کمتر با خطر ابتلا به بیماری دیابت نوع دوم روبرو بودند یافته های مشابهی در مورد زنان که درگیر انجام فعالیتهای شدید جسمانی بودند گزارش شده است. به عبارت دیگر این زنان 3/2 کمتر از هم ردیفان غیر فعال خود در معرض خطر هستند دلایل و شواهد نشان می دهد که تاثیر فعالیتهای جسمانی بر کاهش احتمال وقوع بیماری دیابت نوع دوم در افراد چاق قوی تر و بیشتر است.
مکانیسمهای بالقوه
هدف اولیه مصرف قند تحریک شده توسط انسولین، عضلات اسکلتی و بافت چربی میباشد تاثیرات آنها بر انتقال گلوکز و سوخت و ساز آن پاسخهای کلی بدن به انسولین را دیکته میکند عضلات که در حدود 40 درصد از وزن بدن را تشکیل میدهند احتمالا مهمترین بافت به شمار میآیند.
مصرف گلوکز تسهیل شده توسط انسولین در عضلات اسکلتی طی یک سری مراحل پیش میرود اولین مرحله این است که انسولین به گیرنده های غشاء بیرونی سلول متصل شود. انتقال گلوکز به روش «انتشار تسهیل شده» انجام میگیرد. در این روش حامل پروتئینی موسوم به گلوتامین چهار (GLUT-4 ) عبور گلوکز را از غشاء تسهیل میکند ولی انجام این کار محدودیت دارد. انسولین علاوه بر عمل انتقال گلوکز فرایند های گلیکوژنولیز را مهار و ترکیب گلیکوژن را بالا می برد.
در خلال تمرین گلیکوژن عضله کاهش مییابد به طوری که حالتی را برای مصرف بیشتر قند و ذخیره بیشتر گلیکوژن فراهم می کند و این احتمال را افزایش میدهد که پاسخ بافت عضلانی به انسولین افزایش مییابد و در نتیجه در کل بر بدن تاثیر بگذارد لذا پیشرفت این فرایند پایین آوردن احتمال وقوع بیماری دیابت نوع دوم را در افراد فعال جسمانی توضیح میدهد.
در مقایسه با اثرات تمرینات استقامتی که به تغییرات کیفی بارز در دینامیک های انسولین و گلوکز منجر میشود، تمرینات قدرتی و احتمالا سرعتی، به افزایش توده عضلانی منتهی میشوند.
در واقع افزایش توده بدون چربی بدن (عضلات) که در برخی گزارشها آمده است با کاهش در پاسخهای کلی
انسولین در خلال یک آزمون تحمل گلوکز رابطه نزدیکی دارد.
تاثیر تمرین صرف
مطالعات آزمایشگاهی نشان داده است که تمرین باعث افزایش حساسیت انسولین و کاهش ترشح آن ازسلولهای بتا تحریک شده توسط گلوکز می شود.
با این وجود، این موضوع را نباید به این صورت تفسیر کرد که تمرین موجب صرفه جویی در ترشح انسولین و سطوح قند خون در زندگی عادی می شود، زیرا انجام تمرینات به مصرف غذای بیشتری نیاز دارد. تحقیقی که در سال 1992 در کپنهاک انجام شد، این قضیه را روشن میکند. این تحقیق ورزشکاران آماده مرد را با یک گروه غیر ورزشکار، به عنوان کنترل، در جریان زندگی عادی و در آزمایشگاه مورد مقایسه قرار دادند.
انرژی مصرفی روزانه بیشتر ورزشکاران با میانگین 4440 کیلو کالری با انرژی مصرفی روزانه غیر ورزشکاران با میانگین 2986 کیلو کالری و تفاوتهای مصرف مواد قندی یعنی 678 گرم در برابر 294 گرم در روز مقایسه شدند به دنبال بارگیری مواد قندی خوراکی، متشکل از مقادیر مواد قندی مشابه روزانه، در ناحیه زیر گلوکز پلاسما و غلظت انسولین در مقابل منحنی های زمانی در ورزشکاران و غیر ورزشکاران تفاوتی دیده نشد. این دو گروه بعد از اینکه به زندگی عادی برگشتند (از جمله اینکه براتی ورزشکاران یک یا دو جلسه تمرین داده شد) دارای پاسخهای گلوکزی مشابه 24 ساعته در طول روز بودند. بنابراین چنین به نظر می رسد که تمرین، بیشتر از صرفه جویی لوزالمعده، باعث سازگاریهایی در عمل انسولین می شود به طوری که بدون اینکه هیپرگلیسمی خطرناک دیده شود و یا باعث پر کاری سلولهای بتا شود، تمرین موجب افزایش غذا مصرفی میشود با این وجود، غلظتهای انسولین سرخرگی در طول یک روز عادی در ورزشکاران، به خاطر تصفیه افزایش یافته کبدی در حدود 40 درصد پایین تر است. از آنجا که انسولین ممکن است مستقیما مقدمات پیشرفت بیماریهای تصلب شرائین و پر فشار خونی را فراهم کند، حضور سطوح پایین تر آن در گردش خون ممکن است به خودی خود مفید باشد.
سوخت و ساز لیپوپروتئین ها
عمدهترین ذخیره انرژی در بدن تری گلیسرید است. تری گلیسرید یک ملکولی آب گریز است که از پلاسمای آبکی به شکل ذرات ریز موسوم به لیپوپروتئین انتقال مییابد. لیپوپروتئین ها از یک ماده چربی مرکزی (کلسترول استر و تری گلیسرید) تشکیل شده اند که اطراف آن را لایه ای نسبتا آب دوست متشکل از فسفولیپید، کلسترول آزاد و یک یا چند ملکول پروتئین موسوم به آپولیپوپروتئین پوشانده است.